در این بین برخی، از تیرگی روابط دوطرف سخن میگویند و برخی دیگر از بهبود مجدد روابط میان تهران و مسکو صحبت میکنند. از سوی دیگر روسها نیز بهرغم آنکه با وضع تحریمهای جدید علیه ایران در شورای امنیت موافقت کردهاند، با این حال به ابراز نارضایتی از اعمال تحریمهای یکجانبه از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا پرداختهاند، این در حالی است که برخی از مقامات روسیه معتقدند هنوز امکان حل مسئله هستهای ایران بدون استفاده از تحریمهای تکمیلی وجود دارد. مجموع موضعگیریهای فوق باعث شده که یک بار دیگر روابط ایران و روسیه و همچنین دورنمای آن بیش از پیش برجسته شود.
بازی روسی
واقعیت آن است که روسها همواره برای آنکه از یکسو شدت فشارهای آمریکا را کاهش دهند و از سوی دیگر از عرصه همکاری جهانی قدرتهای بزرگ خارج نشوند، با بهانههای مختلف به تغییر مواضع درقبال برنامه هستهای ایران پرداختهاند. بر این اساس با وجود اینکه روسها به ظاهر با وضع تحریمهای اقتصادی علیه ایران مخالفت میورزند، با این حال تاکنون به تمام قطعنامههایی که در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب شده است، رأی مثبت دادهاند. اگر چه روسیه یک قدرت هستهای به شمار میآید و خود در طرحهای هستهای ایران مشارکت دارد، اما نگران دستیابی احتمالی ایران به فناوری هستهای نیز هست زیرا درصورت تحقق این امر روسیه از صدور فناوری هستهای خود به ایران بازمیماند و دچار ضررهای اقتصادی میشود.
لبته با وجود مخاطراتی که روسها از پیشرفت هستهای ایران احساس میکنند، با این حال همکاری با ایران، دست کم از 2جهت برای روسیه اهمیت دارد؛ نخست، منافع اقتصادی که از طریق کسب منابع مالی لازم برای سرمایهگذاری در نیروگاههای هستهای، برای بهدست آوردن پول جهت عملیکردن برنامه تضمین امنیت سلاحهای هستهای و ذخیره مواد هستهای بهدست میآید و دیگری ملاحظات ژئوپلیتیک ایران که این کشور را پل ارتباطی شرق و غرب و شاهراه جهانی انرژی کرده و از موقعیت ممتازی برای گسترش نفوذ روسیه در خاورمیانه برخوردار است.
مجموع مسائل فوق باعث شده که عملا روسیه با همراهی یا امتناع از همکاری با غرب درخصوص وضع تحریمهای اقتصادی علیه ایران، خود را در معرض آزمونی بزرگ قرار دهد.
به همین سبب نیز روسیه از تغییر وضع موجود نگران است و نمیخواهد بیش از این ایران را از دست بدهد. این مسئله را به خوبی میتوان درخصوص زمزمههایی که از سوی آمریکا و اسرائیل جهت تهاجم نظامی به ایران به راه افتاده نیز مشاهده کرد. در واقع در شرایطی که مدتی است جنگ روانی غرب علیه ایران شدت گرفته، این سؤال مطرح شده که روسیه درصورت تهاجم نظامی به ایران، چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت که مسلما روسیه با حمله نظامی به ایران مخالف است. اگر چه روسها با هستهایشدن ایران مخالفت میورزند و حتی به قطعنامههای شورای امنیت علیه برنامههای هستهای ایران نیز رأی مثبت دادهاند، با این حال با تهاجم نظامی به ایران نیز بهشدت مخالف هستند. بر این اساس بهرغم آنکه روسها درخصوص مسئله هستهای ایران تا حدی به همکاری با ایالات متحده آمریکا پرداختهاند، با این حال به هیچ وجه نمیخواهند ایران را بهعنوان یک شریک مهم از دست بدهند؛ بهخصوص که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایران بهعنوان تنها پایگاه روسیه در غرب آسیا شناخته شد. بر این اساس طی سالهای گذشته، ایران از یک سو امکان دسترسی روسیه به بنادر موجود در آبهای خلیجفارس و اقیانوس هند را فراهم کرده و از سوی دیگر نقش یک حائل را در بخش جنوبی روسیه در مقابل یکجانبهگراییهای ایالات متحده ایفا کرده است.
در واقع ایران مانع دست اندازی و احاطه استراتژیک آمریکا به روسیه از سمت جنوب است. بنابراین بهرغم آنکه نمیتوان از روسیه بهعنوان شریکی راهبردی در سیاست خارجی ایران یاد کرد، با این حال باید توجه داشت که روسها با هرگونه تهاجم نظامی علیه ایران مخالف هستند. در واقع چنین امری به نفع روسیه نیست؛ چرا که در درازمدت هر تهدیدی علیه ایران بهصورت غیرمستقیم و یا مستقیم ممکن است به منافع روسیه صدمه بزند. از اینرو بهنظر میرسد روسیه در آینده نه تنها با حمله نظامی به ایران موافقت نخواهد کرد، بلکه عملا تحریمها را نیز زیر پا خواهد گذاشت زیرا ممکن است تحریمهای غرب علیه ایران باعث شود که کشورهایی مثل روسیه، علاقه بیشتری به افزایش مناسبات تجاری با ایران نشان دهند زیرا در شرایطی که شرکتهای غربی ایران را ترک کرده و در عین حال ایران نیز تحت فشار تحریمهای غرب است، شاید این بهترین زمان برای ورود سایرین به بازار ایران و کسب امتیازهای بیشتر باشد.
برگ برنده ایران
شواهد بسیاری وجود دارد که روسیه از یک سو از اختلافات ایران و آمریکا و از سوی دیگر از سیاست اتخاذی واشنگتن مبنی بر همکاری به جای رقابت، جهت تقویت موضع خود بهرهبرداری کرده است؛ چنانکه روسیه در بسیاری از طرحهایی که در تعارض با منافع ملی ایران بوده، با آمریکا مشارکت کرده است. این مسئله حاوی تهدیدات، فشارها و فرصتهایی برای سیاست خارجی ایران است که میباید با طرحریزی یک استراتژی بلندمدت و به کارگیری یک دیپلماسی هوشمند، به بهرهمندی صحیح از ظرفیتها و کاهش تهدیدات اقدام کرد.
البته باید توجه داشت همانگونه که تکیه یکجانبه ایران به روسیه بهعنوان یک اهرم فشار علیه آمریکا و متحدانش در منطقه، آفات میانمدت و درازمدت راهبردی دارد و امنیت و منافع ملی ایران را در معرض خطر قرار میدهد، دوریگزیدن و کمرنگشدن مناسبات میان دوکشور نیز عواقب خاص خود را در پی خواهد داشت.در این بین برای دستیابی به منافع و امنیت ملی باید به تعدیل سیاست روسیه بپردازد. بیشک ایران برای تحقق چنین امری از برگهای برنده زیادی برخوردار است. آنچه در دستگاه دیپلماسی ایران باید مورد توجه قرار گیرد، این نکته است که در حال حاضر روسیه ابرقدرت جهانی یا یکی از 2بازیگر اصلی صحنه جهانی نیست بلکه کشوری است که از نقاط ضعف متعدد در عرصه اقتصاد، فناوری و آسیبهای اجتماعی رنج میبرد، بنابراین شرایطی وجود دارد که درصورت تکیه و استفاده از آنها میتوان وارد یک بازی برابر با این کشور شد. بهعنوان نمونه مسئله انتقال گاز ایران به اروپا میتواند تهدیداتی را برای روسیه بهوجود آورد؛ بهنحوی که تنها تهدید فروش گاز به اروپا با قیمت ارزانتر میتواند منافع اقتصادی و به تبع آن منافع سیاسی روسیه را به خطر اندازد.
در نتیجه در شرایطی که روسها به صراحت عنوان کردهاند که سیاست خارجی خویش را بر پایه واقعبینی، عملگرایی و مصلحتاندیشی طراحی کرده و در این راستا فارغ از رهیافتهای ایدئولوژیک، فقط به منافع ملی کشورشان توجه میکنند، لذا ایران نیز باید در قبال روسها اصل «مقابله به مثل» را در کنار تاکتیکهای مختلف در خدمت راهبردهای کلان خود قرار دهد. بیشک با طرح و اجرای یک استراتژی تلفیقی و با تأکید بر موقعیت ژئوپلیتیک و نفوذ ایران در جهان اسلام میتوان به رقابت و همکاری پایاپای با روسها پرداخت و دیگر شاهد مواضع دوگانه و بعضا بهانهتراشی آنها در قبال مسائل گوناگون نبود.